برنامه سفر به بهشت اندیشه ها برنامه ای در مورد حضرت مولانا است که شبکه چهار سیما تولید کرد در این برنامه که در شهر قونیه ترکیه و شهر خوی ضبط شده است کارشناسان و اساتید ادبیات درباره مولانا، افکار و اندیشه های او صحبت می کنند.
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم
قسمت پنجم
قسمت ششم
قسمت هفتم
قسمت هشتم
قسمت نهم
مجموعه مستند های زیبا و جالب همسایه شمالی سفرنامه ای است به کشور مسکو و بررسی اوضاع فرهنگی و اقتصادی این کشور. این مستند کاری از برنامه ثریا است که در چند قسمت ساخته و از شبکه مستند و افق پخش شده است. از آنجایی که این مستند فوق العاده برایم جالب بود و در اینترنت سایتی رو ندیدم که همه قسمت ها رو یکجا گذاشته باشه سعی کردم در این مطلب قسمت های مختلف این مستند جالب رو جمع آوری و برای دانلود قرار بدم.
ادامه مطلب
علامه طباطبایی:
من در شبانه روز، شش ساعت را صرف خوردن و خوابیدن و عبادت می کنم و هجده ساعت هم مشغول تفکر هستم.
گه گاهی هنگام تفکر خوابم می برد؛ وقتی بیدار می شوم، افکارم را از آن جا که مانده بود، ادامه می دهم حتی در خواب هم فکرم مشغول بود! »
کتاب شفای کوانتومی نوشته دکتر دیپک چوپرا و ترجمه هایده قلعه بیگی است. کتاب در پی تلفیق نظریه های جدید کوانتومی با آیورودا، شیوه ی درمانی سنتی هند است. چوپرا در این کتاب معتقد است که مسائلی مانند درمان سرطان می تواند به راحتی جوش خوردن استخوان شکسته صورت بپذیرد. وی در ابتدای این کتاب این سوال را مطرح می کند که چگونه می شود که برخی از سرطان ها و بیماری های لاعلاج خود به خود و بدون طی کردن روند درمانی بهبود می یابند؟ و اینکه چرا طب جدید نمی تواند -و نمی خواهد- به مسئله شفا یافتن توجه نشان دهد؟ وی در جایی می گوید: چرا وقتی بدن شما یک استخوان شکسته را ترمیم می کند آنرا یک معجزه تلقی نمی کنید؟ بدیهی است که از لحاظ درمانی فرآیندی پیچیده است آنچنان پیچیده که طب قادر به دوباره سازی آن نیست و شامل تعدادی باور نکردنی از فرآیند های زمان بندی شده و هماهنگی بی عیب و نقصی است که علم طب فقط فرآیند های عمده آنرا می شناسد و آنهم به گونه ای ناقص. دلیل جوش خوردن استخوان شکسته این است که آگاهی درونی استخوان را وادار به ترمیم شکستگی می نماید همین امر درباره شفای معجزه آسای سرطان، ادامه بلند مدت زندگی مبتلایان به اید و. صادق است» [ص 26]
ادامه مطلب
در ماه مهمانی خدا درهاى آسمان در شب اول ماه رمضان باز می گردد و تا شب آخر آن بسته نخواهد گردید.
چنان چه بنده پروردگار» اهمیت ماه رمضان را می دانست [که چه برکتى وجود دارد] آرزو می کرد که تمام سال، ماه مهمانی خدا باشد.
اگر شخصی در ماه مبارک رمضان تنها یک از آیه از قرآن را بخواند، مانند این می ماند که در سایر ماه ها کل قرآن را قرائت کرده است.
طبق این حدیث برآورد اعمال در شب نوزدهم و تصویب آن در شب بیست ویکم و تنفیذ آن در شب بیست و سوم رمضان انجام می گیرد.
کامل کردن یک ماه روزه داری به پرداخت زکات فطره است، همان طور که صلوات بر رسول خدا (صلى الله علیه و آله) کمال نماز به شمار میرود.
همانا اسم رمضان ، از اسامی پروردگاراست.
نگاهی گذرا به زندگی سقراط:
نام کامل : سقراط
لقب : سقراطِ حکیم
تولد: ۴۷۰ یا ۴۶۹ پیش از میلاد
تاریخ مرگ: ۳۹۹ پیش از میلاد
محل تولد و مرگ : آتن، یونان
شاگردان: افلاطون، گزنفون
زندگینامه سقراط:
سقراط در ۴۷۰ یا ۴۶۹ پیش از میلاد در آتن بهدنیا آمد. پدر سقراط مجسمهسازی سرشناس و محترم بود. این اعتبار برای سقراط مجالی فراهم آورد تا از بهترین آموزشهای آن زمان آتن، از حساب و هندسه و نجوم تا شعر کلاسیک یونان را فراگیرد.
همهٔ مورّخان متفقالقول هستند که سقراط مردی بسیار زشترو بودهاست. سر او طاس، صورت او پهن و گرد، و چشمان او فرورفته و بیحرکت بود و دماغی بزرگ و در عین حال کوفته داشتهاست که بر روی آن لکهای واضح دیده میشدهاست.
سقراط هیچگاه زحمت نگارش اندیشههایش را به خود نداد. تقریبآ هر آنچه امروزه از سقراط میدانیم، از طریق مشهورترین شاگردش، افلاطون به دست ما رسیدهاست. او در رسالههای آپولوژی، کریتون و فایدون به شرح زندگی و محاکمهٔ استادش پرداختهاست. در رسالههای دیگر افلاطون نیز، افکار سقراط تشریح شدهاند؛ با این وجود تفکیک افکار سقراط از افکار افلاطون دشوار است.
سقراط، خردمند آگورا
افکار سقراط متوجه مفهوم انسانیت شد. تا آن زمان بیشتر تلاشهای فیلسوفان و اندیشمندان، دربارهٔ جهان و چیستی آن بود و این که از چه موادی تشکیل شده و ماده اصلی آن چیست. اما او اعلام کرد که باید جهانشناسی را کنار گذاشت و به انسان بازگشت، شعار او خودت را بشناس بود.
سقراط در بازار آتن (آگورا) جوانان و متفکران را دور خود جمع میکرد و آنها را به زیر سایهٔ معابد میکشاند و از آنان میخواست تا سخنان و کلمات خود را تحت تعریف دربیاورند. همشهریان آتنیاش را تشویق میکرد تا خدایانشان، ارزشهایشان و خودشان را مورد پرسش و ارزیابی قرار دهند. تا میدید که مردم به سهولت راجع به عدالت گفتگو میکنند، وی به آرامی میپرسید که آن چیست؟ این شرافت، فضیلت، اخلاق و وطندوستی که از آن سخن میگویید؛ چیست؟
جوانانی که دورسقراط جمع میشدند، از گروههای مختلفی بودند:ثروتمندانی چون افلاطون و آلکیبیادس که از تحلیل هجوآمیز سقراط از دموکراسی آتن لذت میبردند؛ امثال آنتیستنس که فقر بیاعتنای استاد را میستودند و از آن دینی درست میکردند؛ و آنارشیستهایی (به تعبیر امروزی) از قبیلآریستیپوس که در آرزوی دنیایی به سر میبردند که در آن بنده و رئیس و مرئوسی نباشد و همه همچون سقراط کاملآ آزاد باشند.
احترام و علاقهٔ بیحدی که سقراط در نزد شاگردانش داشت، نه تنها به خاطر سابقهٔ افتخارآمیز او در میدان جنگ، یا بیاعتنایی به مظاهر دنیا؛ بلکه بیش از همه به سبب فروتنی سقراط در عقل و حکمت بود. او مدعی حکمت نبود، بلکه تنها میگفت که با شور و شوق به دنبال آن میرود. مبدأ فلسفهٔ او همانا اعتراف به جهل خویشتن بود، آنچنان که میگفت: دانم که ندانم».
محاکمه سقراط:
سقراط فیلسوف بزرگ یونان، با شعار به خود بپرداز همشهریان آتنیاش را تشویق میکرد تا خدایانشان، ارزشهایشان و خودشان را مورد پرسش و ارزیابی قرار دهند. در سال ۳۹۹ پیش از میلاد، سقراط به فاسد کردن جوانان متهم شد. اتهام دیگر او بیاعتقادی به خدایان بود. سقراط را به دادگاه فراخواندند و قضّات مجازات مرگ را برای سقراط خواستار شدند. در حالی که شاگردانش پیشنهاد فرار به او میدهند، او مرگ را به فرار ترجیح میدهد. افلاطون شاگرد او، در رسالههای آپولوژی، کریتون و فایدون به شرح زندگی و محاکمهٔ استادش پرداختهاست.
سخن از شیخ شهاب الدین یحیی سهروردی، معروف به شیخ اشراق است؛ همو که از نور هستی و نور حقیقت گفت و اینکه این انوار به یکدیگر می تابند و اشراق را پدید می آورند. این شخصیت کم نظیر در تاریخ ادب و شعر ایران زمین، در سال ۵۴۹ هجری قمری در سهرورد از توابع زنجان به دنیا آمد.
آموختنهای او پس از کشف استعدادش در سهرورد، از مراغه و اصفهان و نزد برخی استادان آن روزگار مانند مجدالدّین جیلی و ظهیرالدّین قاری آغاز شد و سپس برای دستیابی بیشتر به حکمتها و معارف، به عراق و شام نیز سفر کرد. از وی بیش از ۵۰ کتاب و رساله به یادگار مانده است که البته بخشی از آنها به زبان عربی است و شاید مهمترینش، کتاب کم نظیر حکمت الإشراق» باشد.
تلویحات» ، مُطارحات» ، پرتونامه»، فی اعتقاد الحُکماء» ، اللَّمَحات» ، بُستان القُلوب» و فی حقیقت العشق»، بخشی از آثار به جا مانده از اوست.
وی در عین حال، به حکیم ابوعلی سینا و اندیشههای بلند او، ارادت خاصی داشت و همین سبب شد تا برخی از آثار آن بزرگمرد، به همت شیخ اشراق، شرح داده شود.
سهروردی در قلم و شعر خود، از معارف دین و بویژه قرآن و روایات، بسیار بهره برده است و برخی از مناجاتهای وی به زبان عربی در برخی آثارش یافت میشود؛ او همچنین به تفسیر برخی سورههای قرآن کریم نیز اهتمام ورزیده است. اما همانگونه که اشاره شد؛ بخش قابل توجهی از اشعار سهروردی، حالتی داستانگونه دارد که این اشعار در کتابهایی مانند عقل سرخ» ، آواز پر جبرئیل»، صفیر سیمرغ»، رساله فی الغربه الغربیّه» و رساله فی المعراج» بیش از دیگر آثار قابل دسترسی است.
از آنجا که شاید نتوان در جهان، شاعری را یافت که از عشق دم نزده باشد؛ از این رو بخش مهمی از اشعار سهروردی نیز در ستایش عشق است:
بخشای بر آنکه بخت یارش نَبُوَد
جز خوردن اندوه تو کارش نبود
در عشق چه حالتیش باشد که در آن
هم بی تو و هم با تو قرارش نبود
و این نیز، شعر دیگری است از این شاعر ایرانی که در دو بیت، سرگشتگی و حیرانی خود را به تصویر میکشد:
ای از غم دیدن رُخ ات حیران، من
و اندر طلب وصل تو سرگردان، من
بودن به تو مشکلست؛ نا بودن، آه
سرگردان من و بی سر و سامان من
لازم به ذکر است که اشعار عربی سهروردی نیز به فارسی ترجمه شده است که از آن جمله میتوان به بخشی از این شعر او اشاره کرد:
عاشقان جز به یاد معشوق شاد نمی شوند
و با ذکر معشوق جاودانه شادند
گرد آمدند و از دیدن خود غائب شدند
وقتی او را دیدند فریاد کشیدند و از هم پاشیدند
وقتی پرده های بقا کشف شد و در افتاد
فانی شدند و جانهایشان متلاشی گردید
اگر از عاشقان نیستید؛ همانند آنان باشید
همگونی با بزرگان، رستگاری است.
و اکنون شعر عربی دیگری از این شاعر بزرگ را همراه با ترجمه آن به تماشا می نشینیم؛ شعری که ضرورت یک سفر را برای سالکان و رهروان طریقت معنوی شرح می دهد:
أقولُ لِجارتی و الدَّمعُ جارٍ
و لی عزمُ الرَّحیلِ إلی الدّیار
ذَرینی أن اسیرَ فلا تَنوحی
فَإنَّ الشَّهَبَ أشرقُها السّواری
و سیرُ السّائرینَ إلی النَّجاحِ
و حالُ المُسرِفینَ إلی البَوارِ
(در حالی که اشکم جاری است
و عزم سفر به سرزمین دیگر دارم
به یارم می گویم
هنگامی که رفتم
خاطراتم را بر باد ده
و بر من زاری مکن
همانا زیور دستان من
شهاب ها را می افروزد
و سیر سالکان به سوی رستگاری
و حال فزونی خواهان رو به نابودی است.)
و شاید بتوان همین شعر او را در بیت دیگری از شعر وی هم خلاصه کرد که می فرماید:
و إنّی فی الظَّلامِ رَأیتُ نوراً
کَأنَّ اللَّیلَ بَدَلَ النّهارِ
(من در تاریکی نوری دیدم
که گویی شب را به روز تبدیل کرد.)
اکنون شعر دیگری از این شاعر فیلسوف را از نظر میگذرانیم؛ شعری که در تیتراژ سریال ماندگار امام علی(ع) شنیده شد و درد هجران شاعر و بلکه همه بشریت را گوشزد می کند:
فی کُلّ صبحٍ و کُلِّ إشراق
تَبکی عَینی بِدَمعِ مشتاق
قد لَسعَت حَیَّه الهَوی کَبِدی
فلا طبیبَ لها و لا راق
(در هر صبحگاه و همراه با هر طلوعی
چشمانم عاشقانه برای شما می گرید
افعی عشق، جگرم را نیش زده است
که نه طبیبی برای درمان هست و نه جادوگری)
سهروردی در عین حال که از استادان فراوانی بهره گرفت؛ شاگردانی هم داشت که استاد سخن، سعدی، یکی از آنهاست؛ شخصیتی که این دو بیت را برای استاد سروده است:
مرا شیخ دانای مُرشد، شهاب
دو اندرز فرمود بر روی آب
یکی آنکه در جمع بدبین مباش
دگر آنکه در نفس، خودبین مباش
شیخ شهاب الدین یحیی سهروردی البته فرجام خوشی در زندگی نداشت؛ چراکه در همان سنین میانسالی و با بدبینی نابخردان و قشری گرایان آن روزگار، به زندان افکنده شد. مخالفانش البته به این امر بسنده نکردند و آنگونه که در تاریخ نقل شده است؛ وی بر اثر گرسنگی در همان زندان از دنیا رفت که البته به دار آویخته شدن او یا کشته شدنش هم، نقل دیگری در تاریخ است؛ تا آنجا که برخی از وی به عنوان شیخ مقتول یاد می کنند.
و اکنون این گفتار را با دو بیت دیگر از این شاعر حکیم به فرجام می آوریم؛ شعری که از امید به آینده سخن میگوید و گرفتاری های دنیایی را، به نور و روشنایی می رساند:
هاتفی در گوش جان من ز غیب آواز داد
وه که خاک تیره ات با نور جان آمیختم
ای شهاب سهروردی از گرفتاری منال
دانه درد از برای مرغ زیرک ریختم
نرم افزاری مفید و کاربردی که بدون افت کیفیت، تصاویر JPEG شما را فشرده میکند و شما میتوانید بالاترین درصد فشردگی را بدون افت کیفیت بدست آورید. در این ابزار شما با تغییر دادن میزان روشنایی، شفافیت، کانال های رنگی، وضوح و تاری عکس ها میتوانید به حجم دلخواه خود برسید، تغییرات انجام شده بر روی عکس ها به صورت بلادرنگ قابل مشاهده خواهند بود به این معنی که با تغییر هر یک از پارامترها شما نتیجه تغییرات را بلافاصله مشاهده میکنید.
دریافت
حجم: 3.12 مگابایت
از آثار سید مرتضی عالم شیعی قرن پنجم هجری. وی در این کتاب علاوه بر تفسیر برخی از آیات متشابه و مشکل و تبیین احادیث دشوار، تعدادی از مسائل کلامی چالش برانگیز میان شیعه و دیگر مذاهب را طرح کرده و دیدگاه مذهب عدلیه (شیعه معتزله) را در این مسائل تبیین کرده است. این کتاب از نظر فقه الحدیث ، تفسیر و کلام اثری مورد توجه است.
شیوه نگارش این کتاب هم بر اساس شیوه امالی نویسی است. نقل شده است که سید مرتضی، اینالغرر و الدرر» را در راه حجاز - هر جا که در منزلی فرود میآمد- بر شاگردانش املا میکرد و آنها نیز به همان ترتیبی که از او شنیده بودند، آنها را جمعآوری میکردند. بر اساس نقلی دیگر، وی این مجالس را در خانهاش بر شاگردان و مریدانش در زمانهای مختلف و پی در پی املا کرده است. زمان شروع این مجالس معلوم نیست اما آخرین املای سید در روز پنج شنبه، ۲۸ جمادی الأول سال ۴۱۳ ق، بوده است.
کتاب، از نظر ساختاری مشتمل بر ۸۰ مجلس و بخش تکمله و از نظر محتوایی دربرگیرنده موضوعات مختلف است. موضوعاتی که در این کتاب بدان پرداخته شده است عبارتند از:
تفسیر آیاتی از قرآن کریم بر اساس مذهب عدلیه. وی را در تفسیر و تأویل، کثرت محفوظاتش از شعر، لغت و حدیث یاری نموده است. آیاتی که سید مرتضی انتخاب کرده و بر تفسیر آنها همّت گماشته است، اکثراً از مواردی است که در کتب دیگر به دست ما نرسیده است.
شرح و توضیح تعدادی از احادیثی که معمولاً علما در تأویل آنها با هم اختلاف دارند. وی بر اساس مذهب عدلیه این روایات را شرح داده است.
تبیین دیدگاه مذهب عدلیه در مورد برخی از مسائل چالشی علم کلام مانند مسئله رؤیت خدا، خلق افعال بندگان، اراده خدا بر زشتیها.و نقد دیدگاه دیگران.
شرح و نقد ادبی برخی اشعار و نصوص ادیبان و شعرای دوران جاهلی و صدر اسلام
به جز مطالبی که در بخشی اصل کتاب آمده است، زیاداتی نیز در انتهای کتاب موجود است که با عنوان مساله تنظیم شده و با نام تکملة الغرر به کتاب افزوده شده است. با این تکمله، کتاب أمالی المرتضی به پایان میرسد.
تنوع موضوعات طرحشده در این کتاب سبب شده است که ادبا، متکلمان، مفسران و . هرکدام به تناسب علایق خود از این کتاب استفاده کنند. و بسیاری از علما این کتاب را به خاطر محتوایش ستایش کنند. این کتاب حتی مورد توجه علمای اهل سنت نیز بوده است.
اکثر احادیث مذکور در این کتاب دارای اشکال است و حدیث مسند به ندرت در میان آنها یافت میشود و در واقع اکثراً جزو روایات ضعیف (مرسل, مرفوع,…) به شمار میروند.
این کتاب منبع فقه الحدیثی خوبی برای شیعه است و از آن برای به دست آوردن معانی برخی از لغات غریب حدیث یا یافتن انواع فنون بلاغی و صنایع ادبی به کار رفته در روایات, میتوان استفاده نمود.
سید مرتضی در شرح روایات رویکرد کلامی هم دارد و علاوه بر نقل نگاه شیعه، نظرات اهل سنت را نیز آورده است. این اطلاعات، گرایشها و نظریات کلامی و فقهی امامیه و اهل سنت در آن روز را بازنمایی میکند.
استفاده سید مرتضی از اشعار جاهلی در بررسی لغات غریب روایات, اهمیت استفاده از این اشعار در فهم روایات را نشان میدهد.علاوه بر این که میتوان از این کتاب به عنوان یک منبع برای به دست آوردن عبارات صحیح بعضی اشعار به همراه مدلول و معنی صحیح آنها استفاده کرد.
دانلود امالی سید مرتضی در 4 فایل pdf با حجم 35 مگابایت:
دانلود نرم افزار مکتبه الشامله نسخه 3.64
فایل بدون کتاب
دانلود کنید
توضیحات: مکتبه الشامله نرم افزاری است با کتاب های رایگان بسیار زیاد که البته غالبا مربوط به کتاب اهل تسنن می باشند
ولی باید گفت امکانات و محیط نرم افزار خصوصا برای پژوهشگران در سطح خوبی است. تنها مشکلی که هست اینه که کار با اون و اضافه کردن کتاب ها کمی مشکله که سعی می کنیم به زودی آموزش استفاده از اون را روی سایت قرار بدیم.
برای دانلود و اضافه کردن کتاب ها چند راه وجود داره، یکی اینکه نسخه کامل نرم افزار رو با تمام کتب از
سایت شامله دانلود کنید
از اینجا یا اینکه از طریق سایت
waqfeya.com اقدام کنید، روش سوم هم دانلود کتب به صورت جدا گانه است که دو راه داره یکی اینکه از داخل خود نرم افزار اقدام به دانلود کنید و دوم اینکه از سایت شامله کتاب های مورد نیاز رو دانلود کنید و به نرم افزار اضافه کنید.
دانلود نرم افزار مکتبه الشامله شیعی
kees versteegh the arabic language
کتابی در زبانشناسی عربی و برسی ریشه و خانواده زبان عربی، سیر تحولات زبان عربی و همچنین دوره های مختلف زبان عربی
در فهرست این کتاب می توانید این مطالب رو ببینید:
I The Development of the Study of Arabic
Arabic as a Semitic Language
The Earliest Stages of Arabic
Arabic in the Pre-Islamic Period
The Development of Classical Arabic
The Structure of Classical Arabic in the Linguistic Tradition
The Emergence of New Arabic
Middle Arabic
The Study of the Arabic Dialects
The Dialects of Arabic
The Emergence of Modern Standard Arabic
Diglossia and Bilingualism
Arabic as a Minority Language
Arabic as a World Language
Citavi 6.3
citavi 6
Citavi 5.7.1
ادامه مطلب
kees versteegh the arabic language
کتابی در زبانشناسی عربی و برسی ریشه و خانواده زبان عربی، سیر تحولات زبان عربی و همچنین دوره های مختلف زبان عربی
در فهرست این کتاب می توانید این مطالب رو ببینید:
I The Development of the Study of Arabic
Arabic as a Semitic Language
The Earliest Stages of Arabic
Arabic in the Pre-Islamic Period
The Development of Classical Arabic
The Structure of Classical Arabic in the Linguistic Tradition
The Emergence of New Arabic
Middle Arabic
The Study of the Arabic Dialects
The Dialects of Arabic
The Emergence of Modern Standard Arabic
Diglossia and Bilingualism
Arabic as a Minority Language
Arabic as a World Language
هرمنوتیک یا نظریه تفسیر، علمی مذهبی بود که تلاش می کرد متون مذهبی و عبارات وحیانی را قابل فهم سازد. واژ هرمنیا(hermeneia) که گمان می رود مرتبط با هرمس یعنی خدای پیغامبر باشد، معادل هنر واسطه گری بین آسمان و زمین یا خدا و انسان است. از آنجا که هرمنوتیک گفتار را قابل فهم می کند، می تواند مرتبط با فقه اللغه یا مطالعه زبان انسان به عنوان وسیله ای برای ادبیات باشد. بدین طریق هرمنوتیک می تواند به تفسیر همه محصولات زبانی، خصوصاً آنهایی که ریشه در مکان ها و زمان های دور دارند، تعمیم یابد. بنابرین به طور کلی تر، نظریه تفسیر با شرح متون ناآشنای تاریخی ارتباط داشته و آنها را به بیانی آشناتر برمی گرداند.
با ظهور مسیحیت به عنوان دینی جهانی، تفسیر متن کارکرد اولیه عقیدتی خود را پیدا کرد یعنی تعیین اینکه کدام قسمت از انجیل آیات محکم بوده و ادعاهای متعارض در این مورد باید چگونه با هم سازگار گردند. در اینجا مسأله نه صرفاً بازیافتن معنای اصلی انجیل بلکه اطمینان از کارایی مستدام و تاریخی آن بود. در حالی که کلیسای کاتولیک از قدرت سنت های نهادی در تعیین معنای عبارات کتاب مقدس دفاع می کرد، پروتستانیسم کوشید تفسیر را از این محدودیت ها رها سازد. آنها معتقد بودند افراد باید بتوانند انجیل را در پرتو ایمان خود تفسیر کنند. با این جریان بر روح بیشتر تأکید شد؛ روحی که متون مقدس را به صورت یک کلّ نشان می داد و بر حلّ مشکلات ادبی و لفظی آن کمتر متمرکز بود. کتاب های راهنمای پایتیستها برای تفسیر انجیل کمتر به حفظ سنت تاریخی می پرداختند و بیشتر بر عشق که متمایز کننده نجات یافتگان و دوزخیان بود، تأکید می کردند. در این میان روش های لغت شناسنانه(فیلولوژیک) و تاریخی همچنان در کار باقی ماند تا به تعریف و توضیح سیاق متن کمک کند. نویسندگان اناجیل، از قبیل حواریون، و خوانندگان اصلی شان در استفاده از این روش ها مشترک بودند. این روش ها هم چنین می توانستند آن قسمت های انجیل را که در انطباق با شرایط تاریخی تحریف شده بودند نشان دهند. یعنی هر چه بیشتر تصدیق شود که وحی آسمانی کتاب مقدس با وساطت ابنای بشر و در زمان آنها صورت گرفته، ضروری تر است که مشروعیت ادعاهای واسطه گری بشر بیشتر مورد ارزیابی قرار گیرد. خوانندگان انجیل در عصر روشنگری مانند جی. اس. اسمیلر و کانت می توانستند با استخراج یک روح اخلاقی ثابت از نص گذرای متن انجیل اعتبار جدیدی به آن بدهند.
فردریش شلایرماخر(1834-1768) هرمنوتیک را از یک قاعده درباره موانع خاص موجود بر سر راه فهم، به یک دانش عمومی درباره خود فهم، تبدیل کرد. این امر باعث شد تا هرمنوتیک اهمیت فلسفی بیابد. با این حساب تفسیر تنها برای جلوگیری از سوء فهم نیست بلکه برای ژرفا بخشیدن به فهم و بسط آگاهی نیز لازم است. تفسیر وظیفه بهتر کردن فهم را بر عهده دارد و متضمن بازسازی عینی، ذهنی، تاریخی و پیشگویانه گفتار مورد نظر می باشد.(شلایر ماخر1977a:93, 1977b:111) به نظر می رسد این مسأله به تفسیر تاریخی در سیستم فکری شلایر ماخر اولویت می دهد اما او در ادامه نشان می دهد که تفسیر تاریخی عمدتاً مربوط به زبان است. رویکرد عینی-تاریخی» گفتارِ زبانی را به عنوان یک کلّ در نظر می گیرد و دانش مکنون در آن را یک محصول زبانی می داند.(شلایر ماخر 1977a: 94) تفسیر تاریخی در واقع بخشی از آن چیزی است که شلایرماخر آن را تفسیر نحوی» می خواند که به همه جنبه های زبان(نه صرفاً دستور زبان) می پردازد. رویکرد تاریخی تنها بخشی از رویکرد عینی است و مکمل خود را در[ترکیب] عینی-پیشگویانه» دارد. این رویکرد چنین تعریف شده است: ظرفیتِ نشان دادن اینکه چگونه گفتار می تواند گسترش بیشتری در زبان ایجاد کند.»(شلایرماخر 1977b:112) او رویکرد عینی-تاریخی زبان به گذشته را یک محصول تولید شده در نظر می گیرد و رویکرد عینی-پیشگویانه زبان را قابلیت تولیدی زبان لحاظ می کند. از آنجا که شلایرماخر در واقع یک منطق دان است، رویکردهای ذهنی-تاریخی» و ذهنی-پیشگویانه» را نیز مطرح می کند. رویکرد اول گفتار را به عنوان یک واقعیت در زندگی ذهنی فرد تلقی می کند و دومی محتوی اندیشمندانه[گفتار] را از جهت تأثیرات دیگرش مورد ملاحظه قرار می دهد. این رویکردها متضمن آن چیزی هستند که شلایرماخر آن را، چه در حالت تاریخی ناظر به گذشته یا در حالت پیشگویانه ناظر به آینده، تفسیر روانشناسانه» می نامد.
تفسیر نحوی به زبان مشترک به عنوان پیش فرض ارتباط می نگرد. از لحاظ تفسیر گرامری هر فرد نمایانگر جایی است که زبان مزبور در آن به طرز خاصّی شکل می گیرد و گفتار او تنها در کانتکس تمامیت زبان قابل فهم می شود.»(شلایر ماخر 1977a:78, 1977b:98) بالعکس تفسیر روانشناسانه، متوجه چگونگی بسط خلاقانه زبان توسط سوژه های فردی است. این تمایز به شلایرماخر امکان می دهد که دو روش متباین ارزیابی گفتار بشری را درپیش گیرد. تفسیر نحوی، گفتار را از جهت خلاقیت و تکراری(کلاسیک) نبودن بررسی می کند و تفسیر روانشناسانه گفتار را از لحاظ خاص و منحصر به فرد(اصیل) بودن.»(شلایرماخر 1977a:83, 1977b:102) خلاقیت یک ایده آل کلاسیک است که در محدود زبان مشترک قرار می گیرد تا به کمال ارتباط دست یابد. در مقابل اصالت از واری استفاده می کند تا به آگاهی عمیق روانشناسانه دست یابد. ایده آل مطلق از نظر شلایرماخر از آن گفتار سنتز یعنی گفتار خلاق و اصیل است که نبوغ و صور مثالی نامیده می شود. از نگاه رمانتیک، رویکرد تاریخی صرفاً به احیاء رویکرد کلاسیک می انجامد. وظیفه فهمِ یکه بودن یک متن به تفسیر روانشناسانه بر می گردد که هدفش قرار دادن اصل تکوینی متن در زندگی ذهنی پدیدآور است. شلایرماخر به این لحظه تکوین عنوان تصمیم تعیین کنند پدیدآور»(شلایرماخر 1977:a 189) می دهد یعنی لحظه ای که توانسته مانند یک دانه بروید و رشد کند. تفسیر روانشناسانه برای بازسازی تصمیم تعیین کننده، آن را عملی آزادانه تلقی می کند که می تواند صرفاً مسیر کار»(1977a:138) را نشان دهد اما نتیجه یا هدف نهایی آن نیست. برای بررسی نتیجه یا هدف نهایی، شلایرماخر به تفسیر تکنیکی متوسل می شود که از تفسیر صرفاً روانشناسانه محاسبه پذیرتر است.
تفسیر تکنیکی بین آغاز متفکرانه یک کار یا جوانه زدن آن و تکمیل تألیفی آن تفاوت قائل می شود. تفسیر تکنیکی در نظر می گیرد که چگونه ممکن است تلاش مؤلف برای تألیف-یعنی تلاش او برای سامان دادن اندیشه هایی که در فکر او به سوی یک کل سامان یافته حرکت دارند- اندیشه های متفکرانه را تغییر دهد.(1977a: 215) بنابرین تفسیر تکنیکی می تواند به عنوان یک نوعِ تمرکز یافته از تفسیر روانشناسانه در نظر گرفته شود.(1977a:179) در حالی که تفسیر روانشناسانه، خلق یک اثر را در ارتباط با غنای محفوظ و حتی ناآگاهانه زندگی و تغییرات خودانگیخته آن می داند، تفسیر تکنیکی با اندیشه های صریح و آشکار شروع می کند و آنها را به طور روشمند تا نتایجشان دنبال می کند. تفسیر تکنیکی هم چنین خلق یک اثر را با ریشه های تاریخی آن مرتبط می داند.
هدف هر دو تفسیر تکنیکی و روانشناسانه فهم روش فردی یک اثر است. اگرچه باز در اینجا روش پیشگویی مورد استفاده قرار می گیرد ولی این بار توسط روش مقایسه ای متوازن می گردد. درحالی که پیشگویی متضمن شناسایی بی واسطه یک فرد از دیگری است، مقایسه دیگری را از طریق مفاهیم کلی تعریف می کند. پیشگویی، بدون توسل به نوع کلی انسان، سازگاری انسان های خاص را به ذهن متبادر می کند. این[امر] مبتنی بر این فرض است که هر فرد علاوه بر آنکه خود متمایز است، قابلیت پذیرش تمایز دیگران را نیز داراست. به نظر می رسد در اینجا فرض شده که هر فرد حداقلی از هر فرد دیگر را داراست. به همین نحو، پیشگویی از طریق مقایسه با خویشتن رخ می دهد.»(1977a:167-70) اگر مفسران یک اثر تاریخی باید آن را بهتر از مؤلف بفهمند، آنگاه آنها باید بذرهای متناسب با آن را در خود بیابند. بذرهایی که با بذر نخستین، یعنی تصمیم تعیین کننده اثر قابل مقایسه هستند.
آگوست ویلهلم بوئخ(1867-1785) با شلایرماخر هم کلاس بود اما به تفسیر تاریخی اهمیت بیشتری می داد و برای تفسیر روان- منطقی اهمیت کمتری قائل بود. بخشی از اثر او به هرمنوتیک اختصاص داده شده و بین تفسیر و فهم تمایز قائل می شود. منظور او از فهم آگاهی از آن چیزی است که از طریق آن معنا و مفهوم یک چیز انتقال یافته، تعریف شده و معین می گردد.»(بوئخ 1986: 49) به نظر او هرمنوتیک در نگاه به شرایط فهم حالت انتقادی دارد و به عنوان بخشی از فقه اللغه(فیلولوژی) متضمن یک آنِ شناختی، یعنی آگاهی از چیزی که از پیش معلوم است.(بوئخ 1968: 9)
بوئخ چهار نوع تفسیر را از هم تمییز می دهد، دو نوع اول بر شرایط عینی موضوع ارتباط مبتنی است و دو نوع دیگر بر شرایط ذهنی. 1- تفسیر نحوی که از معنای ادبی فهم متون عینی آغاز می شود 2- تفسیر تاریخی که از معنای کلمات با ارجاع به ارتباطات بنیادی و سیاق متن آغاز می شود 3- تفسیر فردی که با خود سوژه» آغاز می شود و نهایتاً 4- تفسیر خلاق که به خود این سوژه با رجوع به روابط بین سوژه ها در راستای هدف و جهت اثر» می پردازد.(بوئخ 1968:51) تفسیر تاریخی در مرتبه بالاتری از تفسیر نحوی قرار دارد زیرا معنای یک متن از خود کلمات استخراج نمی شود بلکه در ایده هایی نهفته است که به شرایط واقعی ارجاع می دهند. بوئخ مدعی است که نویسنده چنین پیش فرض می گیرد که مخاطبان او سخنانش را نه صرفاً به طور نحوی و گرامری بلکه بیشتر با توجه به مقصود خود سخن درک می کنند زیرا محتوای سخن ارتباط واقعی با شرایط تاریخی داشته و بنابرین آن شرایط را برای هر فرد اندیشه ورزی یادآوری می کند.(بوئخ 1968:77) او معتقد است که نقد، هرمنوتیک را با بررسی تناسب و اصالت اثر تکمیل می کند و حقیقت تاریخی تنها از طریق همکاری هرمنوتیک و نقد قابل حصول می شود.
دیلتای(1911-1833) هرمنوتیک را به نحوی گسترش داد تا نه تنها کارهای ادبی بلکه همچنین همه تعینات بشری، از جمله اسناد تاریخ، را مورد ملاحظه قرار دهد. مقاله سال 1860 دیلتای سیستم هرمنوتیک شلایرماخر در ارتباط با هرمنوتیک متقدم پروتستان» آن نوع از علم هرمنوتیک را به بحث می گذارد که به سوی ایجاد[نوعی] قضاوت» حرکت کرده و می تواند مفاهیم را نه تنها به یکدیگر بلکه به اجزای واقعی زندگی تاریخی ارتباط دهد.(دیلتای 1966:133) این اولین جایی است که دیلتای می گوید هرمنوتیک تنها به بازسازی معنای مورد نظر مؤلف محدود نیست بلکه می تواند در فهم تاریخی و علوم انسانی به طور عام به کار آید. قصد او در بین سال های 1860 تا 1900 این بود که فهم تاریخی را با تمرکز بیشتر بر بنیان تجربی علوم انسانی و نه با تمرکز بر چارچوب تفسیری آنها توسعه دهد. فرض مسلم کارهایی مانند مقدمه بر علوم انسانی(1883) و ایده هایی مربوط به روانشناسی تحلیلی و توصیفی(1894) آن است که تجربه گذشته، ارتباطی درونی فراهم می کند تا دسترسی به جهان انسانی–تاریخی میسر شود.
درحالی که وظیفه اصلی علوم طبیعی یافتن قوانین فرضی است که ارتباط عناصر ذاتاً نامرتبط را توضیح می دهند، علوم انسانی باید ارتباط نامعینی را تحلیل کنند که توسط تجربه گذشته به قالب ساختار معین تری ریخته می شود. دیلتای در(فیلولوژی) خود از فهم به عنوان پروسه ای برای توضیح توالی تجربه گذشته سخن می گوید. هر زمان که ما به یک موقعیت برمی خوریم، اهمیت آن را در سایه تجربه ای که در خلال زمان به دست آورده ایم، می سنجیم. تجربه گذشته در زمان پرداخته می شود و یک فهم ضمنی از حضور در یک عرصه تاریخی بزرگتر برای ما فراهم می کند. از این طریق فهم تاریخی به عنوان تبیین فهم ضمنی تجربه گذشته تلقی می شود.
دیلتای کلیت پروژه اش را نقد عقل تاریخی می دانست. فرمول بندی نهایی تفکراتش در کتاب شکل گیری جهان تاریخی در علوم انسانی(1910) نمایان است. این اثر حاوی مهمترین تحقیق هرمنوتیکی او یعنی فهم دیگر اشخاص و تجلیات زندگی آنان» است. هدف این تحقیق آن است که بیان کند چگونه فهم دیگران به فهم تاریخ نگاری کمک می کند. این اثر با بیان این نکته آغاز می شود که داده های تاریخی همیشه تجلیات زندگی هستند، اما وماً بیانگر تجربه گذشته دیگران نیستند. دیلتای می نویسد: منظورم از تجلیات زندگی صرفاً عباراتی نیست که چیزی را مدنظر دارند یا به معنای چیزی گرفته می شوند بلکه منظور آن عباراتی است که بدون قصد بیان روح فرد، آن را قابل فهم می کنند. نوع و حوزه فهم بسته به طبقات مختلف تجلیات زندگی تفاوت خواهد کرد.(دیلتای 2002:226)
دیلتای بین سه طبقه از تجلیات زندگی تمایز قائل می شود که ما در بدو امر آنها را نظری، عملی و آشکار کننده می نامیم. اولین طبقه از مفاهیم، احکام و شکل های اندیشه صرف تشکیل شده است. هر چیزی در این تجلیات نظری بیان شود، چیزی بیش از معنای منطقی نخواهد داشت. اینجا فهم تنها در محتوای منطقی اش لحاظ می شود، یعنی در هر زمینه ای همان باقی می ماند. این تجلی در مقایسه با تجلیات دیگر زندگی مهم تر از آنها است.» این تجلیات زندگی تا آنجایی عبارت تلقی می شوند که قصد دارند محتوای مهمی را انتقال دهند اما بیانگر دیگربودگی گوینده آنها نیستند. شکل های اندیشه از تجربه گذشته که از آن برآمده اند، جدا شده و این خصوصیت مشترک اساسی را دارا هستند که در نُرم های منطقی پذیرفته شده اند. این امر به آنها یک این همانی مستقل از موقعیتشان در زمینه اندیشه اعطا می کند.»
کنش ها، طبقه دوم تجلیات زندگی هستند. آنها به منظور انتقال ایده ها صورت نگرفته اند بنابرین روشی که آنها را با اهداف عملی زندگی انسان مرتبط می کند، می تواند ایده ای را به دیگران انتقال دهد. کنش ها تنها بخشی از زندگی درونی کنشگر را نشان می دهند. اهمیت کنش ها در یک جانبه بودن است زیرا آنها پاسخ های عملی به موقعیت های خاصّ هستند. سومین طبقه از تجلیات زندگی چنین است:
بیان تجربه گذشته، یعنی یک ارتباط خاص بین آن زندگی ای که از آن تجربه نشأت گرفته و فهمی که از آن به دست آمده است. بیان تجربه گذشته می تواند بیشتر حاوی حالات زندگی روحی باشد تا حاوی هر درون نگری دیگر که می تواند به دیدگاهی از آن زندگی منجر شود. این بیان از عمقی برمی آید که توسط آگاهی دریافت نمی شود. ارتباط[بیان] با محتوای انسانی یا روحی مندرج در آن می تواند صرفاً برای فهمی در چارچوب آن قابل دسترس گردد.(2002:227)
یک یادداشت به هم ریخته یا یک نکته تصادفی در یک یادداشت خصوصی می تواند نگرانی های فرد را کاملاً آشکار کند. ما حتی ممکن است از گفته های ناآگاهانه خود متعجب شویم چرا که آنها اغلب خصوصیات غیرمنتظره ما را آشکار می کنند. این گفته ها قادرند نه تنها دیگربودگی دیگری را آشکار کنند بلکه قادرند دیگربودگی خودمان را نیز آشکار کنند. در اینجا خود و دیگری در یک چرخه هرمنوتیکی به هم وابسته» می شوند.
از آنجا که بیان تجربه گذشته ملهم از تمام حوزه زندگی روحی است، می تواند بزرگترین چالش را نسبت به فهم و بیشترین مجال را برای سوء فهم ایجاد کند، و تفسیر آن مشکل تر از دو نوع دیگر تجلیات زندگی است زیرا آن بیان توسط علایق عملی و نظری زندگی عادی کنترل نمی شود. بیان تجربه گذشته جذابیت زندگی را به روش های بازتری انعکاس می دهد.
دیلتای مفهوم روح عینی را از هگل گرفت اما خصوصیت کلی و نظری آن را -که در یک فلسفه ایدئالیستی تاریخی تحت عنوان اشتراک تجربی و قابل قبول برای آن فرض می شد- بازسازی کرد. روح عینی معانی مهمی که میراث سنت هستند، در خود دارد. روح عینی زمینه ای ایجاد می کند که به وسیله آن گذشته تبدیل به یک حال ماندگار» می گردد.(2002:229) حتی اثر یک نابغه، ذخیره مشترک ایده ها، طرز تلقی ها[و] الگوهایی است که خصوصیت یک نسل و یک منطقه[می باشند]. از ابتدای کودکی، خویشتن هر کس توسط روح عینی تربیت می شود.[روح عینی] همچنین واسطه ای است که در آن فهم دیگر اشخاص و تجلیات زندگی آنها میسر می شود، چون هر چیزی که در آن روح عینیت یافته است، خود حاوی چیزی است که در من و شما مشترک است. روح عینی واسطه اشتراکاتی است که به وسیله آنها آن چیزی که دیلتای فهم اولیه» می نامد، هدایت می شود. این واسطه عام ولی محلی، معنی اولیه ای را فراهم می کند که ما با آن رشد می کنیم. فهم اولیه مستم استنباط آگاهانه» یا حداکثر یک استنباط تحلیلی» نیست. ادعای مهم دیلتای در اینجا این است که تجلی زندگی می تواند چیزی درباره روح آدمی بیان کند» زیرا جایگاهش را در نظم روشن»[و] پیشینِ روح عینی یافته است.
این روش درک معنی به ما اجازه می دهد تا سرشت فهم و تفسیر را بازبینی کنیم. دیلتای همچنان از فهم به عنوان روندی سخن می گوید که از چیزی خارجی شروع می شود[و] نهایتاً به چیزی درونی می رسد اما این مسأله نباید به عنوان برگشت به وضعیت روانشناسانه ذهن مؤلف تفسیر شود. معنای اولیه امر درونی در حوزه معنی، ارتباط ذاتی بخش هایی است که کلیت بیان را می سازند. ارتباط بیان با آنچه که بیان می گردد یک ارتباط درونی و وابسته به جایگاه ذاتی بیان در نظم منسجم روح عینی است. تمام آنچه فهم اولیه به دنبال آن است معنای عمومی(مشترک) بیان است. برای اطمینان، تفسیر به ندرت در اینجا متوقف می شود اما اشتراک روح عینی جهت گیری اولیه فهم انسانی را فراهم می کند.
وقتی معنای عمومی یا مشترک یک بیان کافی به نظر نمی رسد ما به[سطح] بالاتر فهم حرکت می کنیم. فهم بالاتر صرفاً با معنا مرتبط نیست بلکه حقیقت را مطرح می کند. این اتفاق وقتی رخ می دهد که ما با ابهامات و عدم هماهنگی در متن رو به رو می شویم یا اینکه به احتمال وجود انحرافی در متن مظنون می شویم. آنگاه ما باید بیان مورد بحث را با بیان های مشابه اعم از آنکه در آن متن یا دیگر متن ها باشد یا در صورت اقتضاء در ارتباط با دیگر متن ها، مقایسه کنیم.
از نظر دیلتای علوم انسانی برای هدایت فهم به سمت زمینه های نظری کلی تر ضروری هستند، اعم از اینکه این علوم اجتماعی، ی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی یا سکولار باشند. بنابرین مکاتب ادبی می توانند یک عبارت شاعرانه مبهم را بررسی کنند و تلاش کنند تا معنای آن و تفسیرش را همچون یک راهنمای ادبی، به ادبیات معاصر یا نیمه معاصر تبدیل کنند. همچنین آنها می توانند معنای آن عبارت شاعرانه را با کمک ااماتِ فنی خاصِ یک ژانر، توضیح دهند. این موارد می تواند از فهم های برتر زمینه بزرگتری برای ارجاع و حرکت از استنباط ساده تمثیلی به استنباط استقرایی فراهم آورد.
به هر حال، فهم برتر می تواند بر سیاق های خاصّ تر که مرتبط با اثر یا پدیدآور هستند، متمرکز شود. ملاحظه چنین سیاق هایی باید به نتیجه گیری در پروسه تفسیر منجر شود و یک تغییر را نشان دهد؛ تغییر جستجوی رابطه بیان با آنچه بیان می گردد» به رابطه محصول با پروسه تولید.»(2002:233) در اینجا ما از معنای ارتباط به چیزی شبیه ارتباط علّی منتقل می شویم. وقتی فهم بالاتر درباره اطلاعات زندگی پدیدآور برای حصول بینش کامل تر به معنای حاصل شد، دیگر نیازی نیست به لحاظ نظری برخی آنات تکوینی، مانند تصمیم تعیین کنند شلایرماخر، دنبال شود. در عوض دیلتای کمتر به حالات زندگی پدیدآور برای بیان حالت وحدت بخش اثر توجه می کند. در عبارت ذیل، دیلتای از وحدت فردی زندگی یا یک اثر به عنوان کل سخن می گوید:
فهم همیشه چیزی فردی را موضوع خود قرار می دهد و در شکل های برتر بر اساس تجمیع استقرائی آنچه در یک اثر یا زندگی ارائه شده، پیش می رود تا ارتباط کلی یا اتحاد یک اثر یا یک شخص، یعنی یک ارتباط زنده را استنباط کند. تحلیل تجربه گذشته و خویشتن- فهمی نشان داده اند که فرد یک ارزش ذاتی در جهان روح انسانی است؛ در واقع فرد تنها ارزش ذاتی است که ما می توانیم بدون تردید آن را بپذیریم. بنابراین ما دغدغه فرد داریم نه صرفاً به عنوان مصداقی از انسان کلی، بلکه به عنوان یک کل فردی.(233) به هر روی برترین شکل فهم، پروسه خلق مجدد یا تجربه مجدد است که در تقابل با فهم ساده قرار می گیرد: فهم به معنی واقعی کلمه فعالیتی است که در جهت عکس جریان تولید[اثر] حرکت می کند اما یک تجربه مجدد کاملاً همدلانه ایجاب می کند که فهم با جریان خود حوادث پیش رود».(2002:235) تجربه مجدد فهم را با تکمیل چرخه هرمنوتیکی بسط می دهد. اگر فهم به سیاق کلی بر می گردد، تجربه مجدد با پیروی از اجزائی که بر کل تمرکز می کنند، به پیش می رود. یک تجربه مجدد یک[نوع] بازسازی روانشناسانه نیست بلکه باعث یک فهم بهتر یا انتقادی تر است که[فهم] اصلی را می پالاید. مورخان می توانند یک تجربه مجدد روایی از گذشته را که از هر سه نوع تجلیات زندگی الهام می گیرد، فراهم کنند. اگر بخواهیم از واژه شناسی(ترمینولوژی) خود دیلتای استفاده کنیم، مورخان می توانند احکام نظری را برای توصیف موقعیت های گذشته، تمرکز بر کنش های مهم و بیان تجربه گذشته و برای خلق معنای آن چیزی که احتمالاً رخ داده است، صورت بندی کنند. برای بیان این مطلب در اصطلاح کلی تر، ما می توانیم گذشته را به سه طریق بفهمیم: 1- از طریق بازنمایی های گفتمانی 2- از طریق بازمانده های شناختنی که کنش های گذشته از خود به جا گذارده اند 3- از طریق بیانی که چیزی متعین را آشکار می کند. بازنمایی های گفتمانی می توانند تاریخ را در عبارات کلی توصیف کنند یعنی بازمانده های شناختنی دسترسی به تاریخ را از طریق جزئیات فراهم می کند. نهایتاً بیانات عینی از آن جهت برای ما مهمّ هستند که ما را در فردی کردن آن چه رخ داده، کمک می کنند. عزیمت هرمنوتیک از تفسیر روانشناسانه به طور واضح تر در اثر مارتین هایدگر(1976-1889) دیده می شود. در وجود و زمان هایدگر می نویسد، دازاین - با معنی لفظی آنجا بودن که ممکن است برخی آن را معادل وجود انسانی تفسیر کنند- خود را بیان می کند نه به این دلیل که به عنوان چیزی درونی در مقابل چیزی خارجی مشخص شده است بلکه به این دلیل که به عنوان بودن- در- جهان، می فهمد که از پیش در خارج وجود داشته است.»(هایدگر 1962:205) انسان، آنجا- بودن(دا- زاین) در جهان است. انسان ها می توانند جهان را بفهمند زیرا از پیش بیرون خویش و بخشی از جهان هستند. می توان گفت هرمنوتیک هستی شناسانه هایدگر حالت افراطی این ادعای دیلتای است که شرایط مقدماتی احتمال علم تاریخ در این واقعیت نهفته است که ما خود یک موجود تاریخی هستیم.»(دیلتای 2002:298)
فهم تاریخ خود در یک حالت تاریخی وجود قرار می گیرد. از نظر هایدگر[فهم] شامل تصویری این- جهانی است که می تواند در حالات ما یافت شود. این حالات صرفاً روانشناسانه نیستند بلکه اشکال اگزیستانسال وجود هستند که با جهان پیرامون ما همنوا شده اند. به معنای دقیق کلمه، فهم یک کنش مفهومی نیست اما متضمن یک پیش مفهوم» یا یک پیش- داشت» می باشد(هایدگر 1962:191) که باید توسط تفسیر مشخص گردد. پیش ساختار فهم» هنوز نیاز دارد تا برای شبه ساختار تفسیر» مطرح شود تا بتواند آشکار شود اما توضیح مفهومی درک انسانی در جهان خود را با شناخت واقعی تاریخی راضی نمی کند [بلکه] خود را با چیزی اساسی تر به پیش می اندازد یعنی همان احتمال تاریخی بودن به عنوان توضیح زمانمندی موجود.
این احتمال صرفاً یک احتمال نیست بلکه احتمالی است که توسط سنت به ارث رسیده؛ سنتی که ما درون آن پرتاب شده ایم. مناقشه برانگیزترین فرمول بندی این رویکرد به تاریخ این ادعا است که [تاریخ] سرنوشت ما را می سازد.(6-2002:435)
از آنجا که شرایط تفسیر تاریخی از نظر دیلتای همانقدر که اختیار دهنده هستند، به همان اندازه محدود کننده نیز هستند[و] از معنایی از مشارکت انسان در تاریخ استخراج شده اند، هایدگر بر شرایط اگزیسانسیال مشارکت در تاریخ تمرکز می کند. در عوضِ بسط معنایی مشارکت فعال که اجازه می دهد پرسپکتیو انسانی نقشی در فهم تاریخی بازی کند، هایدگر بر مشارکت منفعل تر تأکید می کند که منتهی به معنای هستی شناسانه تاریخی است که در آن هر چیز که به انسانگرایی نزدیک شود، صریحاً رد می شود.
هانس گئورگ گادامر(2002-1900) هرمنوتیک هستی شناسانه هایدگر را بسط داد تا در ایجاد حقیقت تاریخ نگارانه به علوم انسانی نقشی بزرگتر بدهد. او هرمنوتیک را مسأله ای در خدمت سنت می بیند اما به نظر او حاصل تفسیر همانند نظر هایدگر از پیش مقدر نیست. هرمنوتیک گادامر یک آگاهی متأثر از تاریخ را مطرح می کند که با اعمال معانی قدیم بر موقعیت های جدید زنده باقی می ماند. از نظر او وظیفه هرمنوتیک بازسازی برخی معانی اصلی به مفهوم شلایرماخری نیست، همچنین فهم بهتر یا انتقادی تر دیلتای نیست بلکه فهم متفاوتی است که مرتبط با حال است.
در حالی که دیلتای تأکید می کرد که کمک های روش شناسانه، شناختی و درکی بایست توسط علوم انسانی انجام گیرد، گادامر بر قابلیت آنها(علوم انسانی) بر حساس کردن ما در بسط قوای فهم تأکید دارد. اینجا گادامر به سنت استعاری کلاسیک و ایدئال هلمولتزیان درباره آموزش(Helmholtzian) برمی گردد که به خودشکل گیری»، آموزش یا باروری انسانیت تعریف می شود.(گادامر 1992:9)
گادامر دیلتای را به جهت اذعان به تناظر فهم با روش های استقرایی که در حال عینی شدن هستند، نقد می کند. او به اینکه دیلتای این روش ها را تا حد فهم برتر محدود کرده است، توجهی ندارد. گرچه دیلتای فکر می کند که روش های استقرایی باید همیشه با موضوعشان منطبق باشند اما بر خلاف گادامر این ادعا برای او آسان نیست که استقراء در علوم انسانی باید هنری- ذاتی» باشد و همیشه مستم ذوق» خواهد بود. از نظر گادامر نقش علوم انسانی در فهم تاریخ در سطح درک و قضاوت صریح کمتر از فرنوسیس(phronesis یک مفهوم ارسطویی که معمولاً به prudence ترجمه می شود اما معادل ذوق tact گادامری است) و پیش داوری است. پیش داوری ها به لحاظ هرمنوتیکی به عنوان یک راه دسترسی به سنت های تاریخی که ما بخشی از آن هستیم، اهمیت دارند. گادامر می نویسد: اگر ما بخواهیم نسبت به سرنوشت انسان یعنی حالت تاریخی وجود، منصف باشیم، ضروری است تا به صورت بنیادی از مفهوم پیش داوری اعاده حیثیت کنیم و این واقعیت را که بپذیریم که پیشداوری های مشروعی نیز وجود دارد.» (1992:277) پیشداوری هایی که آزمون زمان را گذرانده و قادر به انطباق با شرایط جدید هستند، قدرت هنجاری دارند. پیش زمینه های پیشداوری در آثار دیگران، برای گادامر مهم است زیرا این زمینه ها می توانند به آگاهی از پیش داوری های خود ما که ممکن است به نحوی مغفول مانده باشند، منجر شود. تقابل پیشداوری ها در مقابل هم بحثی تاریخی فراهم می آورد که حقیقت برای آن یک نتیجه حکمی نیست بلکه در خود پروسه[گفتگو] جای دارد. ارتباط ما با تاریخ یک پروسه مستمر است که وظیفه اش به دست آوردن برخی تقارن های قطعی با گذشته نیست بلکه رسیدن به یک هم عصربودگی باز است. گادامر تلاش های معطوف به گذشته[در جستجوی] همزمانی برای یک هم عصربودگی پیش رو که در آن آفاق گذشته و حال آمیخته می شوند را رد می کند. در حالی که می توان گفت هرمنوتیک دیلتای گذشته را به وسیله قضاوت انتقادی که آن را از حال متمایز می کند، کنار می نهد، هرمنوتیک گادامر یک رویکرد نظری نسبت به تاریخ دارد. گادامر تاریخ را به عنوان ادامه دادن یک دیالوگ به واسطه زبان درک می کند. در چنین دیالوگی بین نسل های مختلف سنت، هیچ موضوع فردی وجود ندارد. کارل- اتو اپل(-1922) تا حدودی در این نظر با گادامر هم عقیده است که فهم هرمنوتیکی متضمن درگیری پیش- تأملّی» با سنتی است که به لحاظ هنجاری اام آور» است.(اپل 1989:321) اپل متمایل است تا رویکرد هرمنوتیکی به تاریخ را گفتگویی ارتباطی و بین الاذهانی تعریف کند اما این مسأله برای تولید حقیقت تاریخ نگارانه، آن طور که گادامر می اندیشد، کافی نیست.
در هر دیالوگ انسانی لحظه ای پیش می آید که در آن یکی از طرفین دیگر به طور جدی[و] هرمنوتیکی تلاش نمی کند تا طرف دیگر را[بر اساس] منویاتش درک کند، بلکه می کوشد تا از او به عنوان اتفاقی شبه طبیعی و عینی، فاصله بگیرد. در این نقطه او دیگر تلاش نمی کند از وحدت زبان در ارتباط بهره گیرد بلکه بیشتر تلاش می کند گفته دیگری را به عنوان نشانه ای از یک موقعیت واقعی و عینی قابل توضیح، ارزیابی کند، بدون آنکه[بخواهد این کار را] در زبانی که در نزد آن طرف نیست[انجام دهد]. این تعلیق جزئی ارتباطِ هرمنوتیکی به نفع روش های شناختی عینی، مانند ارتباط یک پزشک با بیمار است، خصوصاً ارتباط یک روانپزشک با یک بیمار روانی.(ص 335)
این رویکرد دومِ ارتباط جزئاً تعلیق شده، نوعی تبیین را ممکن می سازد اما نه آن تبیین شبیه قانونی پوزیتیویست های منطقی که ادعا می کردند در علوم طبیعی یافت می شود. اپل یک فضای میانی بین دانشمندان» علوم طبیعی، مطابق[نظر] پوزیتیویست های منطقی و هرمنوتیک علوم فرهنگی» ایجاد کرد که می توان آن را فضای علوم روانی- اجتماعی نامید. کارکرد این علوم روانی- اجتماعی اشاره به فاکتورهایی است که پشت فعالان در تاریخ، پنهان هستند و نمی توان تماماً از آنها آگاهی یافت. در اینجا تبیین به مجموعه علایق» تاریخی اشاره دارد و[این تبیین ها] حداقل تا حدودی تشخیصی هستند. سوژه های تاریخی تا حدی[شبیه] بیماران می شوند اما برای آنکه هر تشخیص روانی-اجتماعی مؤثر شود[آنها] باید در یک فهم هرمنوتیکی از پیش موجود دوباره ادغام گردند.
در[کتاب] معرفت و علایق بشری، یورگن هابرماس رویکردی مشابه به خویشتن فهمی انسان دارد. او تبیین های تشخیصی اپل را یاری دهنده علاقه رهایی ساز عمومی تلقی می کند. برای رد توّهم تئوری محض، هابرماس همه تحقیقات بشری را به سه علاقه معرفت ساز» مرتبط می سازد که مشروعیتی استعلایی دارند.(هابرماس 1971:22) هابرماس علاقه فنی علوم تجربی-تحلیلی را از علاقه عملی علوم هرمنوتیک - تاریخ نگارانه و علاقه رهایی بخش علوم اجتماعی که جهت گیری انتقادی دارند، تمییز می دهد. علوم هرمنوتیکی-تاریخ نگارانه علاقه ای در حفظ و بسط بین الاذهانی بودن فهم دوجانبه عمل- محور» دارند.(1971:310) علوم اجتماعی باید ورای اجماعی بروند که بر اساس اِعمال خرد سنتی بر [زمان] حال قابل حصول است. علوم اجتماعی، به معنای دقیق کلمه، به دنبال قواعد ثابتِ تعاملات اقتصادی و ی هستند اما تنها در صورتی می توانند انتقادی باشند که نشان دهند آیا این ثبات ها ضروری و مطلوب هستند یا خیر. وقتی این علوم بر وظیفه فلسفی خویشتن» غلبه کنند، فهم تاریخنگارانه می تواند روشنگری تاریخ نگارانه را گذرانده و گونه های انسانی را از وابستگی به قدرت های رسمی رهایی دهد. از آنجا که فهم تاریخ نگارانه ریشه در مشارکت هرمنوتیکی و زبانشناسانه گذشته دارد، روشنگری تاریخ نگارانه می تواند ما را از روابط قدرت در راه آینده، رها کنند.
او یک تضاد بین دو حالت هرمنوتیک ترسیم می کند: یکی هرمنوتیک یادآوری که تفسیر را به عنوان نوعی فهم غنی شده مطرح می کند و دیگری هرمنوتیک راز- زدا که در آن تفسیر نوعی تبیین است.(ریکور 1970:27) نمونه های اولیه هرمنوتیک یادآوری را باید نزد دیلتای، هایدگر و گادامر یافت؛ اما بهترین نمونه از هرمنوتیک راز- زدا تلاش های آشکارساز و قابل شناسنایی در [کارهای] مارکس، نیچه و فروید است. ریکور همچنین این نوع از آشکارسازی را هرمنوتیک شک می خواند و حتی پیشنهاد می کند که تضاد دوگانه راز- زدایی و یادآوردی، تفسیر را به پیش می برد. او از انگیزش دوگانه» هرمنوتیک، یعنی تمایل به شک و تمایل به گوش دادن؛ تعهد به جدیت و تعهد به تبعیت» سخن می گوید. در حالی که این طرح دوگانه برای تبیین آنچه هرمنوتیک می انگیزاند تمایل دارد تا هرمنوتیک را قطبی(پولاریز) کند[ولی] به اشکال ترکیبی مجال نمی دهد. پس ریکور به طور متناقضی متذکر می شود که آن ممکن است بت شکنی افراطی باشد که به یادآوردن معنی تعلق دارد.»(ریکور 1991:289)
به هر حال با گذاشتن بدگمانی و جدیت در یک سو و گوش دادن و اطاعت در دیگر سو، ریکور ممکن است تأثیری ایجاد کند [مبنی بر اینکه] که گوش دادن همراه با بی دقتی، ابهام و عدم انتقاد است. مطمئناً می توان به طور انتقادی گوش داد. ریکور همچنین فهم ما از جدیت را با تصوّر منفی از آن به عنوان حالتی از راز زدایی تغییر می دهد. این راه حل برای ترکیب یادآوری احترام آمیز با یک حرکت بت شکنانه نیست بلکه برای یافتن یک مدل بهتر برای هرمنوتیک است. این امری منفی هم برای یادآوری و هم برای راز زدایی است – یکی ساعت را به عقب می کشد و دیگری آن را قطعه قطعه می کند.
چرا تفسیر نمی تواند معنای جدیدی ایجاد کند؟ گرچه هرمنوتیک بدگمانی از برخی جنبه ها مشابه نقد رهایی ساز هابرماس است اما شگفت آنکه ریکور در مقاله هرمنوتیک و نقد ایدئولوژی» در سال 1981 به یک اختلاف نظر اشاره می کند که پروژه هرمنوتیکی» را که سنت مفروض را ورای قضاوت قرار می دهد، از پروژه انتقادی که درک را ورای محدودیت نهادینه شده می نهد، تفکیک می کند.»(1991:290) در حالی که هابرماس مایل است پروژه انتقادی را به عنوان[پروژه ای] حداقل جزئاً هرمنوتیکی در نظر بگیرد- نوعی متاهرمنوتیک که هدفش عمق تفاسیر است - ریکور نقد و قضاوت را از هرمنوتیک مستثنی می کند. بنابراین او به مفهوم هرمنوتیک گادامر به عنوان حالتی از خدمت به سنت رضایت می دهد[و] گویی موضع پیشین خود را که هم هرمنوتیک یادآوری و هم راز زدایی است، فراموش می کند. در نظر او هرمنوتیک یک تئوری انتقادی و ناظر به گذشته تلقی می شود که توسط ایده های منظم از سوی آینده اداره می شود. مطابق نظر ریکور آنها دیگر نمی توانند در یک سیستم با هم آمیخته گردند: هر یک از مکانی متفاوت سخن می گوید.»(1991:294)
اگر فرض بر آن است که نقد به گذشته بی اعتنا است و خارج از آنچه که باید درک شود، قرار می گیرد آنگاه هرمنوتیک به حق باید از آن فاصله گیرد اما نیاز نیست که نقد را به آنچه هابرماس علاقه رهایی بخش علوم اجتماعی برای غلبه بر روابط قدرت تثبیت شده می نامد، فرو بکاهیم. یک معنای جامع تر از نقد جایی برای چنین تلاش هایی باز خواهد کرد اما[این معنا] نخست باید جهت گیرانه و متفکرانه باشد، به طوری که بتواند هماهنگ شده و موضوعات متفاوتی را که ما از آن صحبت می کنیم، ارزیابی کند. نقد در بنیادی ترین معنا شامل ظرفیت برقراری محدودیت هاست. برای هرمنوتیکی که با فهم تاریخی درگیر است، این به معنای قادر بودن به حذف محدودیت دانش های مختلف است. بنابراین هرمنوتیک انتقادی هم بین رشته ای و دانشی خودبسنده بوده[و] پاسخ گوی غنا و پیچیدگی زندگی تاریخی و مسؤول ارزیابی و قضاوت اهمیت آن خواهد بود.
منبع:
www.cgie.org.ir
علی اکبر رائفی پور در سخنرانی "سهل انگاری یا نفوذ"به این مسئله می پردازد که مشکلات موجود در کشور و نا بسامانی های اقتصادی آیا صرفاً به دلیل ناکارآمدی دولت و سهل انگاری های ایشان است یا اینکه پای مسئله ی دیگری مانند نفوذ بیگانه در میان است؟ لذا ایشان در این سخرانی به صورت ریشه ای و علمی جریان نفوذ بیگانگانی مانند انگلیس، آمریکا و یهودیان رو مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد، همچنین به فرقه سازی های یهودیان در ایران پرداخته و چگونگی ایجاد فرقه بهائیت توسط آنها را ریشه یابی می کند.
یا بهشت و دوزخ در آیین مزدیسنی یکی از کتب نفیس زبان پهلوی است که از اعتقادات عامه ایرانیان قبل از اسلام نسبت به آخرت حکایت می کند قدیمی ترین نسخه آن که آخر قرن هفتم هجری کتابت شده در کپنهاک ضبط است. کتاب پیش رو ترجمه فارسی این اثر می باشد.
The Encyclopaedia of the Qurʾān (abbreviated EQ) is an encyclopedia dedicated to the Qur'an published with Brill.
It was published in five volumes, edited by Jane Dammen McAuliffe et al. during 2001-2006 (ISBN 90-04-14743-8):
Vol. I: A-D (publication year 2001)
Vol. II: E-I (2002)
Vol. III: J-O (2003)
Vol. IV: P-Sh (2004)
Vol. V: Si-Z (2006)
Index Vol. (2006)
Brill Online Search
در سال 1996 قانونی تصویب شد که بر اساس آن دولت فدرال امریکا کسانی را که دست به افشاگری علیه تخلفات بزنند تشویق مالی خواهد کرد. یک مطالعه علمی به بررسی عملکرد این قانون طی سالهای 1996 تا سال 2005 در نظام سلامت پرداخته است که در سال 2008 در مجله سالنامه طب داخلی امریکا(نوع مجله هم قابل توجه است!) به چاپ رسیده است. در بین سالهای 1996 تا سال 2005 به 379 مورد رسیدگی شده است که از این پروندهها مبلغ 9.3 میلیارد دلار بازگردانده شده که یک میلیارد دلار آن به افشاگران پرداخت شده است. هرچند اوج فراوانی پروندهها در سال 2001 بوده است اما مبالغ بازگردانده شده سالیانه به شدت از سال 2002 تا 2005 افزایش یافته است. افشاگران غالباً مدیران اجرایی یا پزشکان بودهاند و 75% آنها کارمندان سازمان مدعی علیه بودهاند. 13 پرونده(4%) علیه شرکتهای دارویی بوده است که مبلغ 3.6 میلیارد دلار(39%) از کل مبالغ بازگردانده شده بوده است.(تصویر زیر: آگهی اداره می آمریکا برای تشویق مردم به افشاگری را نشان می دهد). نکته جالبی که در ابتدای مقاله به آن اشاره شده است یکی از راههای مستقیم دستیابی به بهبود کارایی و اتلاف منابع را کشف تخلفات معرفی میکند. طبق برآوردهای دولت، تخلفات 10% از هزینههای سلامت را شامل میشود و دولت میتواند با کشف تخلفات این هزینه را کاهش دهد.
تعداد پرونده های افشا شده در سالهای اول تصویب قانون زیاد نبوده است اما این تعداد در سالهای بعد افزایش یافته و در سال 2001 به اوج رسیده و بعد از آن کاهش یافته است اما مبالغ بازگردانده شده از سال 2002 تا 2005 به شدت افزایش یافته است.
نکته قابل توجه دیگری که در این مقاله به چشم میخورد خصوصیات افشاگران است. عمده افشاگران پزشکان و مدیران سازمانها بودهاند و در کل حدود سه چهارم آنها کارکنان داخلی سازمانها بودهاند که دست به افشاگری زندهاند(جدول زیر). حسابداران داخلی نیز 10% از افشاگران را شامل میشوند. نکته مهم دیگر نقش ضعیف بیماران در افشاگری است که تنها 2% از افشاگران را شامل میشوند.
خصوصیات خوانده(Defendant)ها یا همان متهمان نیز قابل توجه است. رتبه اول شکایتها مربوط به بیمارستانها(29%)، رتبه دوم پزشکان(14%) و شرکتهای حسابداری که تراز مالی بیمارستان و همچنین صورت حسابهای بیماران را تنظیم میکردهاند با 9% در رتبه سوم هستند. در شکل زیر میزان مبلغ بازگرداند شده از انواع مختلف پرونده را نیز نشان میدهد.
بررسی بار مالی این پروندهها نیز بسیار جالب توجه است. با این که تنها 4% (13 از 352) از پرونده ها مربوط به شرکتهای دارویی بوده است اما 39%(3.6 میلیارد دلار) از کل مبالغ استرداد شده را شامل می شده و به طور متوسط 257 میلیون دلار به ازای هر پرونده بوده است. نظامهای مراقبت سلامت 21% (1.9میلیارد دلار) از کل مبالغ استرداد شده بود که به طور متوسط 50 مییلیون دلار به ازای هر پرونده بوده است. با این که در نزدیک به یک سوم از موارد، بیمارستانها به عنوان خوانده(Defendant) بودهاند، اما پرداختها و قضاوتهای علیه آنها تنها 3%(270 میلیون دلار) از کل مبالغ مسترد شده و میانگین 2.1 میلیون دلار به ازای هر مورد استرداد شده بود.
همچنین برای دیدن اطلاعات بیشتر در این مورد می توانید به مقاله زیر مراجعه نمایید.
1.
www.ieeexplore.ieee.org
2.
www.acm.org
3.
www.link.springer.com
4.
www.wiley.com
5.
www.sciencedirect.com
6.
www.acs.org
7.
www.aiaa.org
8.
www.aip.org
9.
www.ajpe.org
10.
www.aps.org
11.
www.ascelibrary.org
12.
www.asm.org
13.
www.asme.org
14.
www.bioone.org
15.
www.birpublications.org
16.
www.bmj.com
18.
www.emeraldinsight.com
19.
www.geoscienceworld.org
20.
www.icevirtuallibrary.com
21.
www.informahealthcare.com
22.
www.informs.org
23.
www.ingentaconnect.com
24.
www.iop.org
25.
www.jamanetwork.com
26.
www.joponline.org
27.
www.jstor.org
28.
www.mitpressjournals.org
29.
www.nature.com
30.
www.nrcresearchpress.com
31.
www.oxfordjournals.org
32.
www.royalsocietypublishing.org
33.
www.rsc.org
34.
www.rubberchemtechnol.org
35.
www.sagepub.com
36.
www.scientific.net
37.
www.spiedigitallibrary.org
38.
www.springermaterials.com
39.
www.tandfonline.com
40.
www.theiet.org
www.digitallibraryplus.com
www.daneshyar.net
www.umi.com/pqdauto
www.search.ebscohost.com
www.sciencedirect.com
www.emeraldinsight.com
www.online.sagepub.com
www.springerlink.com
www.scopus.com
http://apps.isiknowledge.com
www.irandoc.ac.ir
www.umi.com/pgdauto
www.mhrn.net
www.theses.org
www.magiran.com
www.civilica.com
https://www.virascience.com
http://ensani.ir/
https://elmnet.ir/
www.nlai.ir
www.loc.gov
www.bl.uk
http://eric.ed.gov
www.worldatlas.com
www.seraj.ir
www.infolibrarian.com
www.findarticles.com
www.digital.library.upenn.edu/books
www.srco.ir
www.wikipedia.org
www.brit
https://etd.ohiolink.edu/ap:1:100766165341125 florida:
http://etd.lib.fsu.edu/ETD-db/
www.dart-europe.eu/basic-search.php
http://escholarship.org/
http://www.lib.utk.edu:90/cgi-perl/dbBro.i?help=148
http://www.oalib.com/
http://etheses.nottingham.ac.uk/
http://www.intechopen.com/
http://digitool.library.mcgill.ca/R
http://highwire.stanford.edu/ Directory of Open Access Journals http://www.doaj.org/
http://www.pnas.org
http://www.guardian.co.uk
http://www.nytimes.com
http://www.washtimes.com
http://www.washpost.com/index.shtml
http://www.the-times.co.uk/news
منبع: کانال تلگرام پژوهشگران بینالمللی (t.me/IResearchers)
نوشته پیش رو ارائه راهکارهایی برای رهایی از اجنه و نیروهای اهریمنی بر اساس رهنمودهای روایات اسلامی است که توسط موسسه مصاف علی اکبر رائفی پور تنظیم شده است.
پیش از آغاز این مطلب اگر این پرسش ها در ذهنتان است که اصلاً آیا اجنه وجود دارند؟ آیا می شود اجنه در زندگی انسان دخالت داشته باشند یا نه؟ این موجودات تا چه میزان قدرت داشته و چگونه بر افراد مسلط می شوند؟ شما را به دیدن ویدئوهای زیر دعوت می کنم.
بصورت مختصر عرض کنم که بر وجود اجنه در قرآن کریم تصریح شده. حتی در آیه 50 سوره کهف گفته شده شیطان خود از جنس اجنه است. در آیه 6 سوره مبارکه جن آمده: وَ أَنَّهُ کانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِ فَزادُوهُمْ رَهَقا» ( مردمى از انس به مردمى از جن پناه مىبردند و همانها باعث بیشتر شدن بدبختى انسیان مىی شدند) در آیه 17 سوره نمل گفته شده عده ای از سپاهیان حضرت سلیمان از اجنه بودند. خداوند متعال همچنین در سوره سبأ آیه 41 می فرمایند:گروهی از مردم جن می پرستند و به آن ایمان دارند، یعنی ولایت خدا را کنار گذاشته و آنها را مورد پرستش قرار می دهند.نکته جالب در مورد آیه 29 سوره فصلت است که در آن کافران از اجنه به خداوند شکایت می کنند و به خداوند می گویند: اى پروردگار ما! کسانى را که از جن و انسان [ها] ما را گمراه کردند به ما بنمایان تا آنها را زیر گامهاى خود قرار دهیم، تا از فروترین (و خوارترین افراد) شوند.»
اما اینها نباید باعث ترس و ایجاد نگرانی در کسی شود، چرا که به طور کلی این موجودات که از جنس آتش هستند، در مقابل انسان بسیار ضعیف و ناتوان هستند و در حالت عادی توان انجام آزار یا اذیت و یا دخالت در امور انسان را ندارند بلکه نکته مهم در اینست که تسلط اسن موجودات بر انسان تنها به واسطه اعمال خودِ انسان است یعنی گناهان و آلودگی های خودِ انسانها باعث نزدیک شدن اجنه و العیاذ بالله تلسط آنها بر انسان میشود. حال برای شناخت بیشتر مطالب این حوزه و آگاهی از راهکارهای نجات یافتن از دست اجنه به فایل های ویدئویی و متنی زیر دقت کنید.
دانلود فایل pdf متن بالا
(برای دانلود می توانید به
اینجا مراجعه کنید)
در سال 1996 قانونی تصویب شد که بر اساس آن دولت فدرال امریکا کسانی را که دست به افشاگری علیه تخلفات بزنند تشویق مالی خواهد کرد. یک مطالعه علمی به بررسی عملکرد این قانون طی سالهای 1996 تا سال 2005 در نظام سلامت پرداخته است که در سال 2008 در مجله سالنامه طب داخلی امریکا(نوع مجله هم قابل توجه است!) به چاپ رسیده است. در بین سالهای 1996 تا سال 2005 به 379 مورد رسیدگی شده است که از این پروندهها مبلغ 9.3 میلیارد دلار بازگردانده شده که یک میلیارد دلار آن به افشاگران پرداخت شده است. هرچند اوج فراوانی پروندهها در سال 2001 بوده است اما مبالغ بازگردانده شده سالیانه به شدت از سال 2002 تا 2005 افزایش یافته است. افشاگران غالباً مدیران اجرایی یا پزشکان بودهاند و 75% آنها کارمندان سازمان مدعی علیه بودهاند. 13 پرونده(4%) علیه شرکتهای دارویی بوده است که مبلغ 3.6 میلیارد دلار(39%) از کل مبالغ بازگردانده شده بوده است.(تصویر زیر: آگهی اداره می آمریکا برای تشویق مردم به افشاگری را نشان می دهد). نکته جالبی که در ابتدای مقاله به آن اشاره شده است یکی از راههای مستقیم دستیابی به بهبود کارایی و اتلاف منابع را کشف تخلفات معرفی میکند. طبق برآوردهای دولت، تخلفات 10% از هزینههای سلامت را شامل میشود و دولت میتواند با کشف تخلفات این هزینه را کاهش دهد.
(برای دانلود فایل ویدئویی به
اینجا مراجعه کنید)
تعداد پرونده های افشا شده در سالهای اول تصویب قانون زیاد نبوده است اما این تعداد در سالهای بعد افزایش یافته و در سال 2001 به اوج رسیده و بعد از آن کاهش یافته است اما مبالغ بازگردانده شده از سال 2002 تا 2005 به شدت افزایش یافته است.
نکته قابل توجه دیگری که در این مقاله به چشم میخورد خصوصیات افشاگران است. عمده افشاگران پزشکان و مدیران سازمانها بودهاند و در کل حدود سه چهارم آنها کارکنان داخلی سازمانها بودهاند که دست به افشاگری زندهاند(جدول زیر). حسابداران داخلی نیز 10% از افشاگران را شامل میشوند. نکته مهم دیگر نقش ضعیف بیماران در افشاگری است که تنها 2% از افشاگران را شامل میشوند.
خصوصیات خوانده(Defendant)ها یا همان متهمان نیز قابل توجه است. رتبه اول شکایتها مربوط به بیمارستانها(29%)، رتبه دوم پزشکان(14%) و شرکتهای حسابداری که تراز مالی بیمارستان و همچنین صورت حسابهای بیماران را تنظیم میکردهاند با 9% در رتبه سوم هستند. در شکل زیر میزان مبلغ بازگرداند شده از انواع مختلف پرونده را نیز نشان میدهد.
بررسی بار مالی این پروندهها نیز بسیار جالب توجه است. با این که تنها 4% (13 از 352) از پرونده ها مربوط به شرکتهای دارویی بوده است اما 39%(3.6 میلیارد دلار) از کل مبالغ استرداد شده را شامل می شده و به طور متوسط 257 میلیون دلار به ازای هر پرونده بوده است. نظامهای مراقبت سلامت 21% (1.9میلیارد دلار) از کل مبالغ استرداد شده بود که به طور متوسط 50 مییلیون دلار به ازای هر پرونده بوده است. با این که در نزدیک به یک سوم از موارد، بیمارستانها به عنوان خوانده(Defendant) بودهاند، اما پرداختها و قضاوتهای علیه آنها تنها 3%(270 میلیون دلار) از کل مبالغ مسترد شده و میانگین 2.1 میلیون دلار به ازای هر مورد استرداد شده بود.
همچنین برای دیدن اطلاعات بیشتر در این مورد می توانید به مقاله زیر مراجعه نمایید.
درباره این سایت